Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس: روح الله زم سرشبکه معاند آمدنیوز که سال گذشته توسط پاسداران گمنام امام زمان(عج) طی عملیاتی دقیق و پیچیده دستگیر و به کشور بازگردانده شد، در گفتگویی تلویزیونی با برنامه بدون تعارف اخبار سیما جزئیاتی از نحوه دستگیری، تعامل با سرویس های اطلاعاتی خارجی، شیوه کار آمدنیوز، نحوه برخورد نیروهای سازمان اطلاعات سپاه با وی و .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

.. بیان کرد.

متن این گفتگوی تلویزیونی به شرح زیر است:

رضوانی: تو این برنامه با کسی مصاحبه می‌کنم که انتهای مسیرش چیزی جز ندامت و پشیمانی نبود. البته اصلا خودش فکر نمی‌کرد به اینجا برسه و شاید بهتره بگم خوابش رو هم نمیدید.

رضوانی: آقای زم حالت چطوره؟

زم: ممنون

رضوانی: خوبی؟

زم: خدا رو شکر

رضوانی: فکر میکردی یه روزی بدون تعارف و آمد نیوز با هم گفتگو کنند؟

زم: نه، نه واقعا، ولی دیگه مشیت الهی بر این قرار گرفته که با هم گفتگو کنیم.

رضوانی: از کجا شروع کنم؟

زم: از هر کجا دوست دارین

رضوانی: چند سالتونه؟

زم: پنج مرداد پنجاه و هفت 5/5/57

رضوانی: بچه کجایی؟

زم: شهر ری

رضوانی: عقاید سیاسیت چی بود؟

زم: سیاسی بیشتر به ذره به اینوریا می‌زد. یه ذره بیشتر به سمت اصلاح طلبا یه ذره، یه ذره بیشتر فئولیستی بودم بیشتر، اصلاح یک سری روندها، تا سال 88 دیگه یدفعه کم شد

رضوانی: چی شد 88؟

زم: 88 بازداشت شدم

رضوانی: چند وقت بازداشت بودی؟

زم: تقریبا دو ماه و نیم شد یا سه ماه

رضوانی: یعنی بعد از اینکه سال 88 بازداشت شدی تغییر کردی؟

زم: اره دیگه

رضوانی: یعنی چی در تو به وجود اومد؟

زم: یه حسی که بالاخره باید یه انتقامی بگیرم، یعنی اینکار باید یه جوابی داشته باشه

رضوانی: یعنی کلید خورد

زم: از در زندان که اومدم بیرون به بازجوم گفتم، یعنی یه کارشناسی داشتم، لهجه‌ی شیرینی اصفهانیم داشت خیلیم با من خوب بود، یه آدم مهربونیم بود، گفتم من برم بیرون به سادگی تموم نمیشه. گفت حالا شما برو بیرون تا ببینیم بعدش چی میشه

رضوانی: اول من بگم که فضای این مصاحبه اینجا طوری انتخاب شده که یه گفتگوی بدون تعارف داشته باشیم. خواستیم خارج از محیط زندان این گفتگو صورت بگیره

رضوانی: چه سالی روح‌ الله زند از زندان رفت؟

زم: من فکر میکنم 10 خرداد یا 11 خرداد سال 90 بود

رضوانی: کجا؟

زم: رفتم مالزی، یکسالی مالزی بودم و همونجا ازدواج کردم، از همسر اولم در ایران جدا شده بودم سال 87، مالزی ازدواج کردم و بعدش رفتم ترکیه و بعدشم فرانسه

رضوانی: فرانسه چی شد، چه اتفاقاتی افتاد که روح الله زم شکل گرفت؟

زم: اونجا دیگه همکاری من با سهام شروع شد، یعنی گفتن که چون اخبار خاص به تو می‌رسه و این اخبار، اخباری هست که دست کسای دیگه نمی‌رسه یا در رسانه‌های دیگه منتشر نمی‌شه، تو بیا خبرنگار سهام نیوز بشو. من تقریبا یک سال، یک سال و نیم خبرنگارسهام بود که دوران اوج سهام بود.

رضوانی: هر خبری که دستت میرسید میزدی دیگه؟

زم: خب کلا خط قرمز دارن. خیلیم خط قرمز دارن. خط قرمزاشون گروه‌های سلطنت طلب هستن. گروه‌های مجاهدین خلق هستن

رضوانی: استارت آمد نیوز از کجا در ذهن روح الله زم زده شد؟

زم: ببین ما یه گروه بودیم. استارت اینکه یه رسانه‌ای داشته باشیم هم همون سال 90 خورد. که باید یه رسانه‌ای داشته باشیم که تو اون حرفامونو بزنیم

رضوانی: با همون پنج شیش نفر از رفیقات؟

زم: بله، منتها هم شرایطش نبود، هم اونا شرایطشو نداشتن همه پناهجو بودن

رضوانی: داخل ایرانم بودن اونا؟

زم: نه همه خارج بودن

رضوانی: آمد نیوز کجا شکل گرفت، چه سالی بود، چی شد؟

زم: 95 بود دیگه، تقریبا خرداد یا تیر 95 بود، سایتم بود، بعد تازه تلگرام اومدو، خودم اصلا علاقه نداشتم تو تلگرام فعالیت کنم. میگفتم بیخودیه، تلگرام چیه، کی میره تلگرام، همه سایت میبینن. گفتیم خب بیایم تو تلگرام حالا بیایم یه کانالی بزنیم. یدفعه دیدیم کاناله گرفت

رضوانی: آمد نیوز راه افتاد کانال تلگرامش، بعد شبکه سازی کردی در داخل و خارج و اینا. برای اینکه اخباری به دستت برسه

زم: دیگه منابع وصل میشدن دیگه

رضوانی: چجوری وصل میشدن؟

زم: وصل میشدن. به انواع مختلف وصل میشدن. دیگه اسم نمی‌برم

رضوانی: مثلا

زم: مثلا پیام داد به من که آمد نیوز مال شماست. گفتم که نه مال من نیست. اون اوایل بود. گفتم اونو یه تیم داره اداره می‌کنه. دیگه اسمه بالاخره پیچید دیگه. آدمای مختلف اینور اونور حرف زدن و دیگه هرکسی هم منبعی داشت به یکی وصل شد. منبع بود مثلا راجع به اطلاعات داشت تو آمریکا وصل میشد به آدمی که تو آمریکا بود

رضوانی: چجوری بود، چجوری بهت وصل میشدن، خودت به کیا سعی می‌کردی وصل بشی، ارتباط بگیری از چه طریقی. مثلا پیام بدی به X به Y. چجوری بود؟

زم: خبرای خاصی که میزدیم، اون موقع یکی دوتا منبع اصلا اتومات وصل شد که خبر خاص میداد

رضوانی: منابعی که داخل داشتی کیا بودن، کجاها بودن؟

زم: جاهای مختلفی بود

رضوانی: وزارت خونه‌ها، ادارات

زم: اره. اونا رو یه سری موردی وصل میشدن میدادن

رضوانی: بعد اینا مسئول بودن می‌دادن یا سری آدمای عادی، کارمندا بودن؟

زم: اونایی که موردی بودن رو نمیشد تشخیص داد که مسئول بودن یا آدم عادی بودن. طرف میفرستاد میرفت

رضوانی: الان من بد دارم سوال میکنم؟

زم: نه شما یه جوری دارین سوال میکنین که من نمی‌خوام اونجوری جواب بدم

رضوانی: یعنی چی؟

زم: من نمی‌خوام اونجوری که شما می‌خوای جواب بدم. شما میخوای من واضح همه چی رو بگم. من نمی‌خوام واضح همه چی رو بگم

رضوانی: یعنی من میخوام جواب بذارم دهان شما؟

زم: نه یسری اسامی میاد وسط که این اسامی یسری اسامی بزرگیه. اسما خیلی بزرگه. و هم صلاح نیست بگم. و اگه اسماشون برده بشه. ممکنه از من شکایت بکنن و مجددا شکایتای دیگه بیاد وسط

رضوانی: آمد نیوز دنبال چی بود. هدف روح الله زم چی بود؟

زم: ما هدف اولیمون که وسط راه یکم کم رنگ شد ولی ول نکردیم، مبارزه با مفاسد اقتصادی بود

رضوانی: ولی مدل مبارزتون منطقی بود بنظرت؟

زم: یعنی چی، کجاش غیر منطقی بود. شما نگاهتونو بگی من بگم

رضوانی: من میخوام بدونم که شما میگین من میخوام با مفاسد اقتصادی مبارزه کنم. یه جایی نوع مبارزت میشد اغتشاش کف خیابون

زم: نه. توی اون فضایی که من بودم تلقیناتی انجام میشد که اون تلقینات توی بستر تفکر من سوا شده بود

رضوانی: دنبال چی بودی؟

زم: من؟

رضوانی: اره

زم: من دنبال تاثیر گذاری بودم

رضوانی: بنظرت آمد نیوز سرنوشت بعضیا رو تغییر نداد؟

زم: چیا؟ کجاها آخه

رضوانی: کسایی که شما براشون شبهه ایجاد می‌کردی. کسایی که تشویقشون میکردی به حضور در خیابون. اغتشاشات 96. شما گفتین من رهبر اغتشاشات هستم

زم: حالا اوناکه من دوبار بعدش مصاحبه کردم گفتم من اطلاعات فکر دادم. چیزای دیگه رو هم گفتم

رضوانی: مثلا آموزش ساخت ککتولملوتوف

زم: اونا اشتباه بود. تو زمانی که کانال دست من بوده که انجام نشد بود که

رضوانی: کانال مال شما بود یا نبود؟

زم: ببینید کانال ما هرکیه که درست کنه

رضوانی: درست کردی دیگه؟

زم: خب دیگه کریتورش من بودم

رضوانی: خب جالبه که یه نفر میگه من میخوام صدای مردم باشم. خب اینکه میری به مردم میگی برو بمب دست ساز درست کن بنداز تو اغتشاشات. کف خیابون بمون، نرو خونت اینکار من نبودم

زم: به هر حال شما میگی اغتشاشات. ما میگیم اعتراضات

رضوانی: اگه واقعا هم اعتراض باشه شما به سمت اغتشاش کشوندیش

زم: کلا یه گرایشاتی داشتم که شاید یه نظامی بهتر از جمهوری اسلامی میتونه بیاد و حاکم بشه

رضوانی: یعنی به این فکر میکردی؟

زم: اره تا اواسط 97. تقریبا

رضوانی: یعنی چند ماه براندازی شده بود هدف شما؟

زم: از دی ماه این تفکر اصلا به من غالب شد

رضوانی: کاری اومدی وسط میدون

زم: اره دیگه خودم شخصا سه چار ماهشو اومدم ولی تفکرش از دی ماه بود

رضوانی: اونجا شما به مردم خیانت نکردی؟

زم: به مردم خیانت نکردم. اونجا اشتباه رسانه‌ای کردم

رضوانی: اشتباه رسانه‌ای شما به چه قیمت میشه. خیلیا رو درگیر کردی

زم: به خاطر اینکه نباید دستگیر میکردین. درگیر بودن. کف خیابون بودن

رضوانی: شما در این آتش ندمیدید؟

زم: چرا دمیدیم

رضوانی: شما خودت میدونی که یه عده مثل خودت هستن اونور آب، دارن این خطو میرن میگی نیستن؟

زم: چرا هستن

رضوانی: قبول داری؟

زم: اره

رضوانی: دنبال چین؟

زم: دنبال عوض کردن حکومتن. دنبال نفع شخصیشونن

رضوانی: خب به هر قیمتی دارن تزریق میکنن یا نه؟

زم: دارن میکنن

رضوانی: وقتی یه اعتراضی مردم دارن و میان اعتراضشونو نشون بدن. روح الله زم و امثال شما که این خط رو میدن در اون آتش میدمن و باعث میشن که اون به اغتشاش کشیده بشه

زم: اره ممکنه که اینجوریم داشته باشیم

رضوانی: یه عده دارن به شما یه اخباری رو میدن. اطلاعات محرمانه کشور رو میدن. اسمشو چی میذارین؟

زم: اون تو ساختار خودش ممکنه خیانت کرده باشه. ممکنه آدمی بوده که داره حقوق میگیره اینجا. دسترسی داره به اطلاعت محرمانه دسترسی داره به بول کن، دسترسی داره به اخبار طبقه بندی شده. داره میفرسته برا من

رضوانی: قطعا یکسری از اخبار آمد نیوز کاملا جعلی بود

زم: کدوما مثلا. مثلا چی

رضوانی: قوه قضاییه. فرزندش

زم: سندش مشکل داشتش

رضوانی: ما چیزی که منتشر کردی منظورمونه

زم: ما تا شیش ماه بعدش نمی‌دونستیم سندش مشکل داره

رضوانی: مثلا اون موقع که به این نتیجه رسیدید که پایگاه‌های سپاه، مقرهای سپاه رو موشک بزنین. اون کی بود؟

زم: اون مال یه آدمی بود که تازه، همون اوایل، سال 95 وصل شده بود به من واسه پشتیبانی اینستاگرام. اینستاگرامو زده بودن. گفت من میتونم اینستاگرامو بیارم. گفتم تو حالا چکاره‌ای، چیکار میکنی؟ وسط حرفاش که داشت حرف میزد و اینا. یدفعه گفت من موشکم میسازم

رضوانی: بریم سراغ سرویس‌های اطلاعتی فرانسه، آمریکا یا کشورهای دیگه‌ای که ارتباط گرفتی یا ارتباط گرفتن، قصشون چی بود؟

زم: ببینین تو خارج از کشور این ارتباط و اینا تقریبا نمیگم خیلی النیه و اینا ولی ارتباطاتیه که هست یعنی وجود داره. خیلیاشم با پوششه. مثلا طرفی که میاد به سمت منی که رسانه دارم نمیاد بگه که من از سرویس اطلاعاتی فلان جا هستم که. میاد میگه مثلا من دکتر فلانیم یا مثلا استاد دانشگام. مام سازمان اطلاعاتی نداریم که بخوایم بریم در بیاریم که، تموم کار و زندگیمونو بذاریم که مثلا طرف چی هست، چجوری هست. چوری اصلا یه کشور دیگه رو در بیاریم. مشخصا درباره فرانسه و آمریکا که گفتین این دوتا اصلا بحث جدا داره. زنگ زدونو گفتن فلان ساعت بیاین اداره پلیس. تا رسید به اینکه به ما گفتن شما یه رسانه دارینو، اینجوریه، دارین کار میکنینو. گفتم بله. گفتن به ما گفتن خطر جانی دارین شما. گفتن تایید میکنین خطر جانی دارین. گفتم خودم احساس میکنم باید داشته باشم. و گفتن از این به بعد تحت محافظت پلیس فرانسه‌این تا خطراتتون برطرف بشه. گفتم شما بلاخره از کجایین و اینا. گفتن اینجا کمیساریاستو ما اومدیم پلیسو داریم صحبت می‌کنیم. گفتم واضح حرفتو بگو که چیه. گفتن که میخوایم با شما کار کنن و شما رو حمایت مالی کنیم. به خود شما که شخصا هر چقدر خودتون بگید حقوق میدن و تیم آمدنیوز یا حالا کاری دارین، سخت افزاری، نرم افزاری، امکاناتی، دفتری، هر چی بخواین هزینشو میدن

رضوانی: که چیکار کنین؟

زم: که بریزیم به هم مملکتو. کامل مملکتو بریزیم به هم. مردم بیان و نمیدونم چی بکنن و اینا. من موقعیتم تو خارج از کشور طوری بود که میتونستم با هر جا که بخوام ارتباط بگیرم. راحت. یعنی با خود موسادم میتونستم ارتباط بگیرم. با هر کجا.

رضوانی: محافظ برات زیاد گذاشته بودن؟

زم: نه اول اولش خب ماشین زد گلوله اینا زیاد بود

رضوانی: یعنی اینطوری می‌پاییدن شما رو. واسه فرانسه چرا شما اینقد مهم بودید؟

زم: ببینید. چی بگم

رضوانی: برا آمد نیوز چند ساعت وقت میذاشتین؟

زم: اوایل که شروع شد از سال ۹۵ تا انتخابات ۹۶ تقریبا روزی ۱۸ ساعت

رضوانی: خودت می‌نشستی پاش؟

زم: بله

رضوانی: بعد زندگیم میکردی؟

زم: خب بعد زندگیم به مشکل خورد. بچه‌هام اعتراض کردن. چون دیگه ما محبوس بودیم تو خونه. زندانی بودیم

رضوانی: مسئولیت اون کسایی که مالشون، مغازشون سوخت. سلامتیشون از دست رفت، جونشون از دست رفت. اونایی که با فراخوان کانال آمد نیوز اون ساعت اومدن تو فلان خیابون. این مسئولیتش با کیه؟

زم: سوال بزرگیه نمیدونم. نمیدونم

رضوانی: یعنی قبول داری که آسیب زد؟

زم: آسیب زد. اره

رضوانی: به کی؟

زم: هم به مردم آسیب زد. بخش زیادیش مردم آسیب دیدن. ما یه سری کارهایی انجام دادیم که حالا تو بحث اعتراضات بوده، تجمعات بوده یا حالا اخباری بوده که حالا منتشر می‌شده و اینا. تبعا الان با این طرز فکرم بخوام اینکارو رو بکنم دیگه نمی‌کنم. پشیمونم از این کارایی که کردم. مشخصا الان شاید بشه گفت، تو بحث فراخوان هایی که داده میشد و مسائلی که مطرح میشد و اینا. میفرستادم و اینا. شاید اگه الان بودم دیگه اینکارو نمیکردم. یا حالا اون آدمایی که اینکارو میکردن یا حالا تحت نام آمد نیوز فعالیت میکردن مثلا منعشون میکردم. نمیذاشتم اینکار رو انجام بدن. و خوب جای حلالیت طلبیدن داره. اینا حق الناسه همه و ایشالله کسایی که آسیب دیدن حلال کنن.

رضوانی: رسانه‌های معاندی که بودن به کدومشون بیشتر نزدیک بودی؟

زم: بیشتر اوایل صدای آمریکا بودش. بیشتر مشخصا با آقای فلاحتی کار میکردم. رسانه‌هایی که دارن فعالیت میکنن یا افرادی که در غالب رسانه فعالیت می‌کنند یعنی دوست دارن رسانه باشن ولی رسانه نیستن یا دوست دارن رسانه داشته باشن. اینا رسانه‌های جریان اصلی، که حالا چهار تا رسانه به عنوان رسانه جریان اصلی تو خارج از کشور شناخته میشه، BBC، رادیو فردا، صدای آمریکا، دویچه وله، اینا بودجه‌هاشونو خب از دولت میگیرن. اینا تابع سیاست‌های جایین که ازش بودجه میگیرن. اینا اصلا بحثشون جداست. هر کشوری که با اینا و یا با جمهوری اسلامی تناقض منافع داشته باشه رسانشم داره و داره از طریق اون رسانه فعالیت میکنه. زیاد میخوام بگم که BBC در سال 88 آتیش ریخت روی تجمعات یا همون تظاهرات. این وسط مردم بودن که آسیب دیدن. این وسط جریانات سیاسی بودن که علیه هم تحریک شدن، کشور آسیب دید، حکومت آسیب دید. ولی مثلا در ۹۶، BBC زیاد فعالیت نکرد و آمد نیوز بجاش فعالیت کرد. یه جایی هست آدما هستند. یعنی آدما اومدن و طرف با فلان رسانه داره کار میکنه یا مثلا فلان آدم تو آمریکا که اومده یه کنگره اسمی راه انداخته و سیاه لشگرو خودش همکارست و ما تهش رو در آوردیم که از یدونه اسرائیلی یا از یه یهودی داره بودجه میگیره و حالا یه سازمانی و تشکیلاتی به اسم کنگره نمیدونم چی راه انداخته و داره از یک اسرائیلی یا از یک یهودی بودجه میگیره به هیچکسم نمیگه بودجه رو گرفته و خودشم داره میخوره. میخوام بگم که زیاد به این حرفایی که داره توی این رسانه‌ها کلا زده میشه، بخش عمومیش الان بحث رسانه‌های خارج از کشوره، زیاد به اینا اعتماد نکنن. من که توی بحث رسانه‌های خارج از کشورم میدونم که پشت اینا یکسری قضایای هستش که بیشتر دنبال منفعت شخصین که حتی آدمایی که اطراف این افرادم هستن حتی نمیدونن نفع شخصی‌ای وجود داره و طرف دنبال اینه که خودشو ثابت کنه بگه من گندم من فلان آدمم. من میتونم سازماندهی بکنم. میتونم یه جریانی رو راه بندازم، به من پول بیشتری بدید. حالا از هر جایی که داره پول میگیره. منم از یک سری رویه‌ها که تو آمد نیوز انجام شده قلبن ناراضیم. قلبنم پشیمونم. نباید میشد. خیلی باعث آسیب به خانوادم شد تو اینجا.

رضوانی: با پهلویم ارتباط گرفتی یا اون خواست؟

زم: یدونه فراخوان داد آقای پهلوی. من گفتم اولین فراخوانی که آقای پهلوی بده ما منتشر میکنیم. یدونه فراخوان بده مردم بیان تو خیابون ما منتشر میکنیم دیگه. اتفاقا یدونه فراخوان داد یکماه بعد درباره دریای خزر. جلو مجلس. اتفاقا مام منتشر کردیم. گفتیم فراخوان آقای رضا پهلویه. گفته بیاین جلو مجلس. یه نفر برای ما فیلم نفرستاد که پنج نفر آدم جلو مجلس جمع شدند.

رضوانی: آمریکای‌ها چی؟ شما ارتباط گرفتی یا اونا ارتباط گرفتن؟

زم: نه ما یه بحث مهاجرت داشتیم به آمریکا. گفتن باید ما برای امنیت ملی آمریکا یه سوژه داشته باشیم که بتونیم بیاریمت آمریکا. بگیم که این آدم واسه امنیت ملی آمریکا یه کار مفید کرده ما باید بیاریمش آمریکا.

رضوانی: تو این مسیری که تو فرانسه داشتی و آمد نیوز و اینها شد روزی که خسته بشی و کم بیاری؟

زم: اره شد. یه مقطعی بود که همون یادداشتی که به رضا پهلوی نوشتم. اواسط 97 بود که به این نتیجه رسیدم که ببندم. گفتم برا چی آخه

رضوانی: چی شد به این نتیجه رسیدی؟

زم: خیلی فشار روم زیاد بود. ناامید شده بود. خیلی مایوس شده بودم. و اصلا انگیزه‌ای دیگه نداشتم. گفتم اصلا جمهوری اسلامی میخواد بره اینا میخوان بیان. برا چی اصن این میخواد بره اون بیاد.

رضوانی: کی مثلا؟

زم: رضا پهلوی مثلا یا مثلا تیم سلطنت طلب

رضوانی: واقعا به این نتیجه رسیدی یا چون الان اینجایی؟

زم: نه به دوستامم همینو گفته بودم. عقیده‌ی شخصیمم همین بود. یه دوستی داشتم توی مالزی که اون از طریق یک واسطه‌ای قرار بود عادل الجبیر مثل اینکه وزیر خارجه سابق عربستان بود موازی با تلویزیون اینتر نشنال یک تلویزیون دیگه بزنند. چون معتقد بودند که تلویزیون اینتر نشنال از دستشون دررفته و دیگه خط و خطوط عربستان رو دنبال نمیکنه. یعنی کامل افتاده دست همون بانده و ۱۰ تا اسم بهش داده بودند. ۴ ماه ۵ ماه در مورد این ۱۰ تا اسم تحقیق کرده بود. گفته بود من اینو میخوام و دست گذاشته بود رو اسم من یعنی من اینو میخوام و میخوام مدیرش این باشه. بودجه خیلی زیادی، سالی ۳۰ میلیون دلارم بودجه گذاشته بودند. کار رسیده بود به ملاقات بین وکلا که وکیل من بره با وکیل اونا صحبت کنه و در نهایت قرارداد امضا بشه و در نهایت تلویزیون اونا تاسیس بشه. گفتن سالی اینقد بهت بودجه هم میدیم. به آمد نیوز هم میدیم. منتها منجر شد به سفری که اومدم و بازداشت شدم.

رضوانی: کی ازت خواسته بود که عملیات‌های تو سوریه را آمارش رو بدی؟

زم: اون موقع یه نیازمندی بود برای یه دوستی بود توی ترکیه که میگفت استاد دانشگاهم. بعد از ۷-۶ ماه فهمیدیم که استاد دانشگاه یه پوششه. یعنی استاد دانشگاه بوده ولی تو ... بوده. و دوست داشتن راجع به سوریه بدونن.

رضوانی: از رستمی آمار یک شب از عملیات رو خواستی

زم: میگم همون ماه اول بود دیگه. بهش گفتم بود اگه اینکار رو بکنی میتونم بهت پول بدم و اینا که ما تو آمد نیوز بزنیم. من رستمی رو هم دیده بودم. توی ترکیه باهاش ملاقات کرده بودم خونه پدرزن عباس غفاری بود. اونجا اصلا باهاش آشنا شدم

رضوانی: این لباسی که تنته همون لباس روزیه که بازداشت شدی؟

زم: من کلا با یه دست لباس، با همین شلوار و با همین لباس و یه کاپشن سبز داشتم. یدونه موبایل داشتم. یه هندزفری و یه بانک موبایل داشتم. کلا همینا. اره همونه. من کلا همین یدست لباسو دارم. بعد اومدم اینجا بچه‌ها برام لباس خریدن

رضوانی: از فرانسه پرواز کردی اومدی چی شد؟

زم: یک ساعت قبل اینکه برم فرودگاه یکی دوتا ملاقات داشتم تو پاریس انجام دادمو اومدیم بریم سمت فرودگاه، یدفعه گفتن که زنگ زدن باید بریم هتل. گفتم هتل برای چی ما باید بریم فرودگاه. گفتن باید بریم هتل یه ملاقات مهمیه. رفتیم هتل دیدیم دو نفر نشستنو گفتن سفرت برای چیه و کجا میری. اینگار از سازمان امنیتشون بود. گفتن شما ما رو توی یه موقعیت عجیب و سخت قرار دادید. من نفهمیدم گفتم چرا موقعیت سخت. گفتن اگه بری و برگردی ما باید جلسه بزاریم که بعدش قرار جلسه رو هم گذاشتن. 11 اکتبر بود ما برای 18 اکتبر قرار گذاشتیم که ما ملاقاتت کنیم که من بلیط 17 اکتبر داشتم.

رضوانی: فرانسه که اینقد مراقب شما بود چطور اجازه داد شما برین؟

زم: اها این یدفعه شد. خودشونم شکه شدن. گفتن اگه بری و برگردی یعنی اینکه دیگه سطح حفاظتی لازم نداری. ما باید جلسه بزاریم. پروتکل‌ها تغییر میکنن. حفاظت شما برداشته میشه و کلا حفاظتتون از بین میره. اگر هم که برنگردی ما میفهمیم شما آدم خیلی مهمی هستی و ما باز دوباره باید جلسه بذاریم که باید چیکار بکنیم.

رضوانی: از کی متوجه شدی که در اشراف بچه‌های اطلاعات سپاه هستی؟

زم: اطلاعات سپاه. من به طور واضح متوجه نشدم. حس نکرده بودم

رضوانی: اولش فکر کردی این اتفاق جدی نیست. حس نکردی؟

زم: حس نکردم

رضوانی: اگر جامون عوض میشد چه سوالی ازم میپرسیدی؟

زم: یعنی شما روح الله زم بودی و من بیست و سی

رضوانی: اره

زم: موضعت و نگاهت قبل از دستگیری و بعد از دستگیری چطور بود؟

رضوانی: اینو میپرسیدی؟

زم: اینو میپرسیدم

رضوانی: بعد از دستگیری تصورت عوض شد. مثلا در مورد سپاه؟

زم: خیلی. توقع برخورد وحشیانه داشتم. یعنی تو خارج از کشور به من میگفتن که اگه بازداشت بشی تو رو فلانت میکنن. از فلان جا آویزونت میکنن. اصلا برخوردای بدی نبود. نمیگم کویت بود.

رضوانی: یه عکس نشونت بدم؟

زم: بله

رضوانی: کانالته اون لحظه‌ای که منتشر شد دستگیریت. این تازه شروع ماجراست

رضوانی: این لحظه‌ایه که منتشر شد سازمان اطلاعات سپاه روح الله زم رو دستگیر کرد و آرم سپاه اومد به جای آرم کانالت اینو ندیده بودی؟

زم: نه

رضوانی: این صحنه میدونی چیش قشنگ بود؟

زم: چی

رضوانی: به سرعت نور داشت منبرهای کانالت می‌ریخت. همه داشتن در میرفتن

زم: یعنی اعتبارش رو من بود

رضوانی: منابع و مرتبطینت تو ایران دستگیر شدن؟

زم: چندتاییشون. سه چهار تاییشون. بقیه رو نمیدونم

رضوانی: بقیه رو هم اطلاعات سپاه نوشته بود دیگه. این تازه شروع ماجراست. یعنی بقیه رو هم باید منتظر باشیم

رضوانی: از زمان بازداشتت تا الان وزنت تکون خورده؟

زم: من شنیدم یک سری حواشی و اینا. از خبر و اینا کلا چند مدتیه بی‌اطلاعم. از زمانی که بازداشت شدم شاید چهار پنج تا خبر شنیدم. ولی شنیدم که اخیرا به یک واسطه‌ای که تو این بحث اینستاگرام و اینور و اونور شایعه شده که آقا زاده بوده و بهش رسیدن و چقد چاق شده و ماشالله تو دادگاه خیلی تپل شده و اینا. من تو دادگاه زمستون بود با همین لباس بودم. دو سه ماه اول خب 98 کیلو بودم اومدم اینجا. توی همینجایی که داریم صحبت میکنیم شدم 108 کیلو رفتم بیرون. چاق شدم ولی بعدش فک کنم 25 کیلو اینا وزن کم کردم

رضوانی: بعد از چند سال پدر مادرتو دیدی؟

زم: پدرمو تقریبا بعد از 9 سال دیدم. ولی مادر و خواهرمو بعد شیش سال

رضوانی: سوال آخرو بپرسم. اگه قاضی بودی خودت به خودت چه حکمی می دادی؟

زم: سختگیرانه تو روز اول گفتم اعدام دیگه.

منبع: فردا

کلیدواژه: نحوه دستگیری روح الله زم اطلاعات سپاه داشته باشیم روح الله زم آمد نیوز من میخوام رسانه ها رسانه ای

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۵۹۳۹۲۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟

بررسی پرونده نیکا شاکرمی، توسط مراجع ذی‌صلاح قانونی، مشخص کرده است، مرگ او ارتباطی با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روز‌ها به واسطه مرگ مشکوک در لیست پروژه کشته‌سازی‌ها قرار گرفته است. - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، چهار روز بعد از فوت مهسا امینی، در تاریخ 29 شهریور 1401 و با شروع اغتشاشات در ایران، خبر‌های جدیدی در مورد فردی به نام «نیکا شاکرمی» به عنوان کشته اغتشاشات، بازخورد‌های بسیاری در بین افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی داشت.

نیکا شاکرمی دختر 16 ساله‌ای بود، که در روز‌های ابتدایی اغتشاشات 1401، با سقوط از ساختمانی در تهران فوت کرد و این همزمانی باعث سوءاستفاده رسانه‌های معاند و انتشار شایعه کشتن او توسط نیرو‌های امنیتی در فضای مجازی و رسانه‌های بیگانه شد.

پرونده نیکا شاکرمی از بحث‌برانگیزترین پرونده‌های قضایی مربوط به اغتشاشات گذشته بود. پرونده ویژه‌ای که حتی شبکه خبری سی‌ان‌ان به عنوان یکی از شبکه‌های صاحب نام آمریکایی نیز آن را سوژه گزارش‌های خود کرده بود.

نیکا شاکرمی؛ یکی از اولین گزینه‌های پروژه کشته‌سازی

«کشته‌سازی»، پروژه‌ای قدیمی، اما همیشه در دسترس برای دشمنان جمهوری اسلامی ایران است که در مقاطع مختلف پس از انقلاب اسلامی با ایجاد هر آشوبی در کشور، به ابزاری برای اجرای نقشه‌های شوم دشمنان تبدیل شده است که البته در هر مرتبه، پروژه آن‌ها رسوا می‌شود.

پس از ایجاد ناآرامی‌ها و اغتشاشات خیابانی 1401، در شهر‌های مختلف ایران، پروژه کشته‌سازی باز هم به راه افتاد و رسانه‌های ضد انقلاب، به صورت روزانه با طرح اسامی مختلف و در شهر‌های مختلف ادعا می‌کردند که این افراد با شلیک مستقیم گلوله یا ضرب و شتم و یا در بازداشت و تحت شکنجه، توسط ماموران امنیتی و انتظامی کشته شدند، در حالی که بعد از بررسی پرونده فوت تک تک این افراد توسط مراجع قضایی مشخص شد، که این افراد با استناد به مدارک مستدل و متقن موجود به دلایل دیگری جان خود را از دست داده بودند.

خبر درگذشت نیکا شاکرمی، نوجوان 16 ساله و اهل خرم‌آباد استان لرستان که در تهران زندگی می‌کرد، همزمان با اغتشاشات، فرصتی مناسب برای جریان ضد انقلاب، جهت قرار دادن نامی جدید در پروژه کشته‌سازی‌ها بود. با انتشار این خبر، تحت این عنوان که نیکا به دلیل حضور در اعتراضات خیابانی توسط نیرو‌های امنیتی دستگیر و کشته شده است، پروژه جدید تخریب اذهان عمومی آغاز شد.

نیکا شاکرمی، از اولین افرادی بود که ضد انقلاب، از طریق پروژه کشته‌سازی، فوت او را به پای نظام نوشتند. شبکه سی‌ان‌ان همگام با جریان رسانه‌ای غرب و با انتشار دو فیلم، مدعی شد که نیکا شاکرمی در اغتشاشات بازداشت شده است. در حالی که طبق بررسی موضوع بعد از وقوع حادثه، از سوی مرجع قضایی و اسناد و مدارکی که در این زمینه جمع‌آوری شد، مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده است.

شرح پرونده نیکا شاکرمی توسط دادسرای جرایم جنایی تهران

در تاریخ 30 شهریور 1401، پیدا شدن پیکر دختری نوجوان، در حیاط خلوت یک خانه در خیابان لبافی‌نژاد تهران، به پلیس گزارش داده شد. طبق مشاهدات، این دختر بر اثر سقوط از پشت‌بام فوت کرده و کوله‌پشتی و گوشی موبایل او، روی سکوی پشت‌بام خانه چهارطبقه مجاور قرار داشت.

بعد از ورود دستگاه قضایی به موضوع، جهت مشخص شدن علت مرگ نیکا شاکرمی و بررسی پرونده در دادسرا، محمد جواد شفیعی، سرپرست دادسرای جنایی استان تهران، در آبان 1401، درباره جزئیات این پرونده توضیحاتی ارائه داد و گفت: ساعت 7:30 روز چهارشنبه 30 شهریور ماه، ساکنین ساختمانی در چهار راه امیراکرم متوجه جسد زن جوانی در حیاط منزل خود می‌شوند که بلافاصله موضوع را به کلانتری منطقه اطلاع می‌دهند. در پی آن اکیپ‌های تخصصی صحنه به محل اعزام و متوجه می‌شوند این خانم از ساختمان مجاور به حیاط این منزل پرتاب شده است.

در آزمایش‌های کالبد شکافی و معاینه جسد، آثار شکستگی‌های متعدد در ناحیه سر، لگن، اندام‌های فوقانی و تحتانی، دست و پا‌ها و در رفتگی لگن مشاهده شد که نشان می‌دهد فرد از بلندی به پایین پرتاپ شده است و هیچ گونه آثار گلوله در بدن مرحومه کشف نشد.

در جریان بررسی‌ها در دادسرای جرائم جنایی تهران، جهت بررسی علت فوت نیکا شاکرمی، فیلمی از 7 ساعت قبل از پیدا شدن جسد نیکا منتشر می‌شود که نشان می‌دهد او در حال گفتگو با موبایل به خانه نیمه کاره‌ای در مجاورت کوچه پشتی خانه خاله‌اش رفته تا اینکه صبح روز بعد جنازه‌اش در حیاط خانه مشرف به بالکن خانه نیمه‌کاره پیدا شده است. همچنین، با بررسی دوربین‌های مداربسته مشخص شد که نیکا با فردی در ساختمان نیز ارتباط نداشته است و کسی هم او را تعقیب نمی‌کرده است.

به گفته بازپرس پرونده، در پشت بام ساختمانی که جسد نیکا شاکرمی کشف شد، فیلتر‌های سیگار و کیف او پیدا شد که داخل کیف: حوله، عینک شنا و سیگار وجود داشت. همچنین گوشی همراه او نیز در محل پیدا شد که در حالت هواپیما قرار داشت و در حال پخش موسیقی بود.

ادعا‌های متناقض خانواده نیکا شاکرمی

یکی از دوستان نیکا درباره صحبت‏‌های خاله نیکا با رسانه‌های خارجی، مطالب قابل تأملی را مطرح کرد. طبق اظهارات یکی از دوستان نیکا، آتش شاکرمی از ادعای کشته شدن نیکا در بی‌بی‌سی خوشحال بود و می‌گفت: خوب شد که این خبر به گوش همه رسید وگرنه مردم خرم آباد می‌گفتند نیکا دختری خیابانی بوده و در نهایت خودکشی کرده است!

یکی از ادعا‌های دیگری که خاله نیکا در گفتگو با بی‌بی‌سی و در جریان بازجویی خود مطرح کرد، این بود که: چند روز بعد از مفقودی نیکا، شخصی از طرف یکی از دوستانش با او تماس می‌گیرد و ادعا می‌کند که خانواده‌اش از مسئولین رده بالای سپاه هستند و نیکا در بازداشت سپاه بوده، از او بازجویی شده و برایش پرونده تشکیل شده و یکی دو روز اخیر به اوین منتقل شده است. در حالی که، بازپرس شعبه پنجم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران، در رابطه با این ادعای خاله نیکا گفت: فرد مورد نظر احضار شد و صراحتا حرف‌های خاله نیکا را انکار کرد.

طبق گفته بازپرس دادسرای امور جنایی تهران، مادر نیکا شاکرمی در جریان بازپرسی اعلام کرده بود که با دخترش زندگی می‌کرده، اما با انجام تحقیقات، مشخص شد نیکا چندین ماه بود که با خاله خود و جدا از مادر زندگی می‌کرده است.

اما نکته قابل توجه این است که در بررسی مکالمه پیامکی مادر نیکا با دخترش مشخص شد که با وجود چندین پیام ارسالی از طرف مادرش از ساعت 21:26 تا 23:05 شب بیست و نهم شهریور و بدون پاسخ گذاشتن پیام‌ها از طرف نیکا، سرانجام در ساعت 04:57 بامداد سی‌ام شهریور، ساعاتی قبل از پیدا شدن جسد نیکا توسط ساکنین محل، نیکا در یک پیام خطاب به مادرش می‌نویسد: «تقصیر هیچکس نبود.»

مادر نیکا ساعت 19:09 دقیقه، سی و یکم شهریور یعنی یک روز پس از حادثه مجددا به دخترش پیام می‌دهد و از او می‌خواهد به خانه برگردد، مادر با بیان این جمله که زندگیت را تباه نکن به نیکا پیشنهاد می‌دهد، یک ماه در بیمارستان بستری شود تا مسئله حل شود و می‌گوید: «تا یک ماه آینده خانه را به تهران می‌آورم.»

خاله نیکا نیز در 31 شهریور طی پیامی که نشان از نگرانی احتمالی او درباره خودکشی نیکا دارد به او می‌گوید: «نیکا عزیزم، نذار اشتباهات بقیه باعث بشن تو به خودت آسیب بزنی»

این پیام‌ها، حاکی از وجود اختلافات نیکا با خوانده‌اش و وضعیت ناپایدار سلامت روحی و روانی او بود. علاوه بر آن، پیام‌های رد و بدل شده بین نیکا و مادر و خاله‌اش با اظهارات خاله و دوستان نیکا، در تعارض است و حاکی از واقعیتی است که با روایت دروغ شبکه‌های معاند فاصله فراوانی دارد.

در ادامه اظهارات متناقض خانواده نیکا، می‌توان به ادعای خاله او اشاره کرد که، گفته بود فردای مفقودی نیکا اعلام مفقودی کردند در حالی که طبق گفته خانواده نیکا، آن‌ها در تاریخ 7 مهرماه اعلام مفقودی او را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده می‌شود. یعنی خانواده نیکا شاکرمی، برخلاف گفته آتش شاکرمی، نه تنها فردای آن روز که بعد از یک هفته اعلام مفقودی کردند.

علت فاصله زمانی مرگ نیکا تا تحویل جسد به خانواده شاکرمی

خانواده نیکا در تاریخ 7 مهرماه یعنی 9 روز بعد از مفقودی، اعلام مفقودی فرزند خود را به کلانتری اعلام کردند و در تاریخ 9 مهر ماه جسد به خانواده تحویل داده شد. اما علت این فاصله زمانی به این خاطر بود که، بعد از کشف جسد، پیکر او به پزشکی قانونی منتقل شده بود و با توجه به اینکه مرحومه سابقه‌ای نداشته، با انگشت‌نگاری اطلاعاتی در خصوص هویت او به دست نیامد.

شاهد بر این موضوع این است که در نامه‌ای که از طرف سازمان بهشت زهرا (س) خطاب به کلانتری برای انتقال جسد متوفی به سالن تشریح نگاشته شده برای مرحومه نیکا شاکرمی عنوان «زن ناشناس» به کار برده شده، که این موضوع نشان می‌دهد هویت او بعد از کشف جسد، ناشناس بوده و مدارک هویتی نیز همراه او نبوده است.

همچنین در دستور قضایی که برای انتقال جسد نیکا از بیمارستان به پزشکی قانونی از سوی افسر تحقیق پلیس، صادر شده نیز هویت نیکا شاکرمی، تحت عنوان «مجهول‌الهویه» ذکر شده است.

با توجه به این مدارک، دلیل علت فاصله زمانی بین مرگ نیکا و تحویل جسد او به خانواده؛ ناشناس بودن جسد و تأخیر خانواده نیکا برای اعلام مفقودی، بوده است.

در مورد دفن نیکا هم شایعاتی توسط رسانه‌های بیگانه، مطرح شد و ادعا شد که اجازه خاکسپاری نیکا شاکرمی، در خرم آباد داده نشده است.

اما دایی مادر نیکا در توضیح دلیل دفن نیکا در روستای حیات‌الغیب گفت: «ما در ابتدا در این باره با دو نظر در فامیل مواجه بودیم، فامیل پدر مرحوم نیکا بر خاکسپاری او در جوار پدرش تأکید داشتند، ما هم با این موضوع موافق بودیم. اما مادرش در ابتدا مخالف بود که بعد از صحبت‌هایی که کردیم، با توجه به فراخوان‌هایی که شده بود و احتمال می‌دادیم برخی بخواهند در مراسم شلوغ کنند و جان مردم دیگری به خطر بیافتد، یعنی همان جریانی که می‌تواند قاتل نیکا باشد در تهران، ممکن است بیاید و در این مراسم هم اغتشاشی را ایجاد کند و حتی باز هم کشته‌سازی کند، تصمیم بر خاکسپاری او در روستای پدری با حضور اقوام درجه یک گرفتیم.»

دلایل تقویت فرضیه خودکشی نیکا شاکرمی

همانطور که بیان شد، با بررسی‌های انجام شده، مشخص شد که نیکا به دلیل سقوط از بالای ساختمان فوت کرد، اما اینکه نیکا به چه دلیلی از ساختمان پرت شد نامشخص ماند. یکی از فرضیه‌های مطرح شده، فرضیه خودکشی نیکاست. علاوه بر مکالمات نیکا با مادرش، مکالمه اینستاگرامی او با فروشنده قرص کشنده برنج که معمولا برای خودکشی استفاده می‌شود نیز، یکی از مواردی بود که در تلفن همراه او وجود داشت و تصاویر آن نیز منتشر شد. همچنین علاقه نیکا به حضور در ارتفاع که از سوی خاله او نیز این موضوع تأیید شد و در کنار آن پیشنهاد او به دوستش برای خودکشی از طریق سقوط از ارتفاع به عنوان مطمئن‌ترین راه خودکشی، دو نکته مهمی بود که در تحقیقات مشخص شد.

نیکا به یکی از دوستانش که تصمیم به خودکشی داشت گفته بود: تنها راه مطمئن خودکشی، سقوط از ارتفاع است که قطعا کشنده است.

نهایتا، بررسی پرونده نیکا شاکرمی، نشان می‌دهد مرگ او نه به اغتشاشات ربط داشته و نه توسط نیرو‌های امنیتی انجام شده، اما رسانه‌های معااند با اتکا به اظهارات متناقض خانواده او و ادعا‌های دروغین خود، اقدام به انتشار داده‌های غلط درباره مرگ نیکا کردند و حتی بعد از مشخص شدن ابهامات نیز دست از ادعا‌های خود نکشیدند.

گزارش‌های غیرمستند رسانه‌های خارجی در مورد مرگ نیکا شاکرمی

عملیات روانی از مهم‌ترین ابزار دشمنان در تحلیل و تبیین جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است. عملیاتی که رفته‌رفته پیچیده‌تر نیز می‌شود. جنگ تبلیغاتی علیه ایران توسط رسانه‌هایی مانند: بی‌بی‌سی فارسی، اینترنشنال، صدای آمریکا، فاکس نیوز، سی ان ان و... سازماندهی می‌شود.

در اغتشاشات 1401، سی‌ان‌ان به عنوان یکی از بازو‌های رسانه‌ای دشمن، برای نشر اخبار کذب درباره ایران تبدیل شد. در این پروژه، سی‌ان‌ان به عنوان یک رسانه انگلیسی زبان به ظاهر معتبر، به انتشار گزارش‌هایی علیه ایران پرداخت.

تا پیش از این، رسانه‌های سرشناس آمریکایی در جنگ روانی علیه ایران، برای حفظ اعتبار خود، سعی داشتند فیک نیوزها، جعلیات، اخبار کذب و چرندیات خود در مورد ایران را از طریق رسانه‌های زرد وابسته به خود مانند: شبکه‌های منوتو، اینترنشنال، آمدنیوز و در مواردی بی‌بی‌سی فارسی، به اذهان و افکار مخاطبان خود برساند، اما در مورد وقایع سال گذشته ایران، به دلیلی بی‌اعتباری و بی‌حیثیتی این شبکه‌ها، رسانه ظاهرا معتبری مانند سی‌ان‌ان هم وارد این بازی شد و شروع به نشر اخبار واهی درباره اغتشاشات ایران کرد.

سی‌ان‌ان در این پروژه، برای اعتباربخشی به گزارش خود به سراغ افرادی با هویت مشخص رفت. از جمله این افراد نیکا شاکرمی بود. پروژه‌ای که با توسل به قدرت فضای مجازی و خلا‌ءهای قانونی به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرد.

سی‌ان‌ان در گزارش خود برای اثبات بازداشت نیکا شاکرمی استناد‌ات عجیبی آورده بود؛ مثلا حضور نیکا شاکرمی در اغتشاشات را دلیلی بر بازداشتش مطرح کرد در صورتی که موضوع حضور نیکا در اغتشاشات و دستگیری او از سوی مادر و خاله وی مطرح شده بود و شاهدی بر این ادعا که نیکا دستگیر شده است، وجود ندارد.

همچنین سی‌ان‌ان مدعی شده بود که نیکا در ساعت 20:37 دقیقه دستگیر و بازداشت شده بود و تلفن همراه وی از دسترس خارج شد؛ در حالی که این ادعا، حتی تماس‌های نیکا با خانواده و اطرافیانش بعد از این ساعت در بین ساعت 11:30 الی 11:40 که از سوی مادر نیکا نیز تأیید شده است را نادیده گرفته بود.

بررسی گزارش‌های سی‌ان‌ان نشان می‌دهد که ظاهرا این رسانه خود را «مرجع» می‌داند و ادعا‌هایی که از سوی رسانه‌ها و منابع نامعتبر مطرح شده را، «تأیید» می‌کند.

این جریان نشان می‌دهد که پروژه تهدید امنیت روانی و فیزیکی مردم ایران به قدری برای دشمنان ایران مهم است که ترسی از خدشه حیثیت و اعتبار رسانه‌های جریان اصلی خود ندارند و این امر در مورد ادعای سی‌ان‌ان، در ماجرای «نیکا شاکرمی» نیز مشاهده شده است.

ژیار گل، گزارشگر بی‌بی‌سی فارسی نیز در یک گاف بزرگ، درباره فوت نیکا شاکرمی به پیدا شدن پیکر او در کهریزک اشاره می‌کند و با تأکید می‌گوید: چرا جنازه او را به کهریزک بردند و در واقع این موضوع را یکی از نشانه‌های جنایت علیه او معرفی می‌کند!

در حالی که، ظاهرا نمی‌دانست، مرکز تشخیص و آزمایشگاهی پزشکی قانونی استان تهران در کهریزک قرار دارد و افراد برای پیدا کردن اجساد مفقودشده باید به آنجا مراجعه کنند!  

بی‌بی‌سی فارسی نیز، بدون هیچ سندی و صرفا بر اساس شنیده‌ها، مدعی شده بود که نیکا در تجمع 29 شهریور 1401 مفقود شده و پس از 11 روز جسد او به خانواده تحویل داده شده است.  

در نهایت، با بررسی پرونده نیکا شاکرمی توسط مراجع ذی صلاح، مشخص شد که مرگ او نه تنها توسط نیرو‌های امنیتی انجام نشده، بلکه ارتباطی نیز با اغتشاشات نداشته و صرفا نام او در آن روز‌ها به واسطه مرگ مشکوکش، در لیست پروژه کشته‌سازی‌ها قرار گرفت.

منبع: میزان

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • پرونده نیکا شاکرمی؛ ماجرای مرگ نیکا چه بود؟
  • روبرت لواندوفسکی یک پیشنهاد نجومی از عربستان را رد کرد
  • امید بارسلونا به فروش ۲ بازیکن به عربستانی ها
  • ببینید | ماجرای پیشنهاد نجومی به وحید شمسایی برای تبلیغ برنج!
  • پیشنهاد اغواکننده به اسطوره فوتسال ایران برای تبلیغ برنج!
  • صلاح در فهرست فروش لیورپول
  • موافقت وزیر اقتصاد عربستان با 5 پیشنهاد ایران
  • موافقت وزیر اقتصاد عربستان با ۵ پیشنهاد ایران
  • لیورپول محمد صلاح را در لیست فروش گذاشت
  • مشتری ۲میلیون دلاری تیم ایرانی به جهانبخش